
بیژن قلی نژادجهانگیر
شـهـیـد نـیـروی زمـیـنـی ارتـش
پروفایل شهید
پروفایل شهید




زندگینامه شهید بیژن قلی نژادجهانگیر
بسمه تعالی
شهید بیژن قلی نژاد در سال 1336 در شهرستان مراغه دیده به جهان گشود. در آغوش خانواده ای تربیت یافت که به مقدسات دین اسلام پایبند و ارزش خاصی قائل بودند. از همان ابتدا نیز بیژن با نماز و روزه و قرآن آشنا شد و توانست خود را با شئونات اسلامی وفق دهد. ایشان که در سن 7 سالگی وارد مدرسه شدند فقط توانستند تا سوم راهنمایی ادامه تحصیل دهد و با همین مدرک وارد ارتش شد و به خاطر علاقه ی وافری که به اسلام و امام عزیزمان داشتند در این راه خدمت شایسته انجام داد به محض شروع مبارزات انقلابی مردم مسلمان ایران وی نیز وارد صفوف تظاهرات مردمی شد. فردی مهربان و با محبت بود. انسانی متدین و با خدا بود که از سن 15 سالگی شروع به نماز و روزه نمود. با اخلاق خوبی که داشت توانست بسیاری را به طرف آرمانهای انقلابی جذب کند. شهید علاقه خاصی به مساجد و امور مذهبی داشت به طوری که بیشتر فعالیت ایشان در تهران و قزوین و اهواز بود. خوش برخوردی و احترام و تواضع از خصوصیات اخلاقی ایشان بود. مردم نواز بود و به همین خاطر دوستان و همسایگان از وی به نیکی یاد می کردند. درجه دار ارتش که شد اول در تهران خدمت کرد و بعد از چند سالی به قزوین انتقال داده شد. ازدواج که کرد صاحب فرزندی شد به نام مهدی که در 2 سالگی فرزندمان، ایشان در سال 1359/10/17 در کرخه نور در اثر بمباران لباس پر افتخار شهادت را به تن نمود.
روحشان شاد
وصیتنامه شهید بیژن قلی نژادجهانگیر
نام: بیژن
نام خانوادگى: قلىنژادجهانگیر
نام پدر: حسن
تاریختولد: 1336/05/07
ش.ش: 257
محلصدورشناسنامه: 1مراغه
تاریخ شهادت: 1359/10/17
شرح حادثه: حوادث ناشى ازدرگیرى مستقیم بادشمن-توسط دشمندرجبهه
استان: بنیادشهیداستانقزوین
شهر: ادارهبنیادشهیدقزوین
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر بزرگوارم و مادرم و تنها مونس زندگىام، از اینكه ممكن است كه شماها را در این دنیا تنها بگذارم متاسفم و از یك طرف نیز خوشحالم چون فدایى دین اسلام به خاطر خدا و در راه خدا هستم و مىخواهم خودم را در راه دوست داشتنى ایران و اسلام عزیز و در راه دوست داشتنى نوامیس زن و بچه و مادر و تمام هموطنانم قربانى كنم. مىخواهم در سایه اسلام همگى راحت باشند ممكن است كه من مسلمان خوبى نباشم ولى خداوند توبهپذیر است و توبه گناهان مرا نیز انشاًا... كه مىپذیرد. وظیفه شرعى من است كه به حسابهایم در موقعى كه زنده هستم برسم مرا مىبخشید كه موقع رفتنم نتوانستم با شما وداع كنم. برادر من، به جبهه جنگ مىروم اگر دشمنان اسلام را سرنگون كردیم كه موفق شدهایم ولى اگر در دست كفار شهید شدم، شما موظف هستید كه به حسابهاى من برسید. من در زندگى مادر و زن و بچهام و همه خانوادهام را دوست داشتهام و همیشه به فكر خوشبختى آنها بودهام از شما مىخواهم سایهتان را از سر زندگى من كم نكنید. اول اینكه از مادرم به خوبى نگهدارى كنید. نگذارید ناراحت شود و گریه كند چون مادر گوهرى است كه بعد از، از دست رفتن قیمت آن معلوم مىشود و دوم اینكه زن و بچه مرا نگذارید به ذلت و ناراحتى بیفتد من یك عمر با عفت زندگى كردهام. زنم، زهرا زنى بسیار خوب و وفادار است من راضى به ناراحتى او نیستم او جوان است اگر خواست زندگى نویى را شروع كند به هیچ وجهى جلویش را نگیرید. مواظب پسرم باشید اگر اینها ناراحت باشند روح من نیز ناراحت است. برادر عزیز، وسایل و اموال كه من داشتم یكى وسایل خانهام است كه بیشتر آنها جهیزیه زهرا است و كسى حق دست زدن به آنها و طلاجات او را ندارد قسمتى از این وسایل كه قبل از ازدواجمان داشتم، اگر زهرا خواست بماند و كوچولویم را بزرگ كند آن هم به آن مىرسد. بقیه مبالغ پول معادل...62 تومان (شصت و دو هزار تومان) كه مبلغ 50000 تومان (پنجاه هزار تومان) در دست اكبرى جهت رهن خانه از ایشان رسید داریم بعد مبلغ4000 (چهار هزار تومان) دست برادرم حسین جهانگیر است شما كه خودتان پرداخت مىكنید بعد از آن 4000 تومان در حساب نوسازى و مقدار 1500 تومان در
حساب پسانداز دارم بعد مبلغ 2500 تومان دست یوسفآقا دادیم. بعد هر چه طلاجات دارد زهرا مال خودش است این مبالغ غیر از طلاجات كه به وارث من خواهد رسید به علت اینكه زهرا عزیزم هنوز خیلى جوان است من به هیچ وجه مزاحم زندگى ایشان نخواهم شد اگر زهرا خواست در خانهمان بماند و بچهام مهدى را بزرگ كند، كلیه اموال من و مبالغ پول به غیر از 10000 تومان كه براى مادرم مىدهم كه مرا بزرگ كرده است، به او خواهد رسید كه آن هم با میل خود مادرم مىتواند به هر كسى بخواهد برسد. كلیه اموال جهت تدریس و تحصیل پسرم و صرف بزرگ كردن و زندگى درست كردن آن خرج شود. ضمنا حقوق بنده نیز برج به برج توسط عیالم از بانك تحویل خواهد شد كه صرف زندگى و تهیه زندگى براى وارثین من (زن و فرزند) خواهد شد. من از شما خیلى معذرت مىخواهم ضمنا خرج كفن و دفن من به عهده ارتش است اگر نبود، از حقوقم حساب كنید و بردارید
مىخواهم مرا به خاطر خدا و ائمه و 14 معصوم ببخشید خداوند بزرگ بخشنده گناهان من است. ضمنا از تمام فامیل خواهشمندم اگر بدى دیدند از من مرا ببخشند خداوند گناهان من را ببخشد و شما را موفق و پیروز دارد. خدانگهدار اى وارثین غم، من شما را به خداوند بزرگ و متعال مىسپارم.
خداحافظ.
والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته.
بیژن قلىنژاد جهانگیر
1359/07/08